فرهنگستان سلطنتی علوم سوئد روز پنجشنبه ۱۷ مهر لاسلو کراسناهورکایی، رماننویس و فیلمنامهنویس مجارستانی، را برندهٔ جایزهٔ نوبل ادبیات سال ۲۰۲۵ اعلام کرد.
لاسلو کراسناهورکایی یکی از چهرههای شاخص و تأثیرگذار ادبیات معاصر اروپا است که آثارش مرز میان فلسفه، رمان و شعر را درهم میشکند.
کراسناهورکایی در پنجم ژانویه ۱۹۵۴ در شهر گیولا در شرق مجارستان به دنیا آمد. پدرش وکیل و مادرش کارمند اداره تأمین اجتماعی بود. او تحصیلاتش را در رشته حقوق و سپس در زبان و ادبیات مجاری در دانشگاههای سِگد و اتوش لوراند در بوداپست ادامه داد.
مدتی ویراستار بود، اما از اواسط دهه ۱۹۸۰ به نویسندگی تماموقت روی آورد.
شهرت بینالمللی او از دهه ۱۹۸۰ و با انتشار نخستین رمانش، «تانگوی شیطان» (Sátántangó)، آغاز شد؛ رمانی تاریک و پیچیده دربارهٔ فروپاشی یک جامعهٔ روستایی در دوران پس از کمونیسم که بعدها الهامبخش فیلمی هفتساعته از بلا تار، کارگردان صاحبسبک مجارستانی، شد.
همکاری طولانی کراسناهورکای با بلا تار در فیلمهای دیگری ازجمله «اسب تورین» نیز ادامه یافت و به خلق آثاری انجامید که تلاش داشتند مرز میان ادبیات و سینما را از میان برداشتند.
کراسناهورکایی بهخاطر سبک منحصربهفرد و دشوارش شناخته میشود. جملات بسیار بلند، ساختارهای نحوی پیچیده و حذف مرزهای مرسوم میان جملهها و پاراگرافها، از ویژگیهای اصلی آثار اوست.
خودش در گفتوگویی گفته بود که نقطه در پایان جمله را «مرزی مصنوعی» میداند. نتیجه نثری سیال و فکری است که خواننده را ناچار میکند درون جریان ذهنی و فلسفی شخصیتها حرکت کند.
فضای آثار او معمولاً تاریک، اضطرابآلود و آکنده از حس فروپاشی و بیمعنایی است؛ جهانی که در آن انسان در برابر بینظمی، فساد و پوچی، به دنبال معنایی تازه میگردد. از این منظر، ادبیات کراسناهورکای در امتداد سنت نویسندگانی چون داستایوفسکی و کافکا قرار میگیرد، اما زبان و ساختار او کاملاً مدرن و تجربی است.
در کنار «تانگوی شیطان»، رمانهای «ملال مقاومت»، «جنگ و جنگ» و «بازگشت بارون وِنکهایم» از مهمترین آثار او به شمار میروند. همچنین مجموعه داستان «جهان ادامه دارد» از نمونههای بارز نثر فلسفی و جریان سیال ذهن در قرن بیستویکم است.
لاسلو کراسناهورکایی در طول چهار دهه فعالیت ادبی جوایز بینالمللی متعددی دریافت کرده است؛ از جمله جایزه بینالمللی «من بوکر» در سال ۲۰۱۵ برای مجموعه آثارش، و جوایز ادبی معتبر در آلمان، فرانسه و اسپانیا. او از جمله نویسندگانی است که آثارش به زبانهای بسیاری ترجمه شدهاند، هرچند مترجمان معمولاً از دشواری حفظ ریتم و تنش زبانی در ترجمههای او سخن گفتهاند.
برخی منتقدان ادبی میگویند ادبیات کراسناهورکایی تلاشی است برای کشف حقیقت در جهانی که معناهایش فرو ریختهاند. او از دل فاجعه، زیبایی زبانی تازه میسازد؛ از دل تاریکی، نوری لرزان بیرون میکشد که هم هشدار است و هم امید.
به همین دلیل است که بسیاری از منتقدان، او را آخرین نویسنده بزرگ «ادبیات آخرالزمانی» مینامند؛ نویسندهای که جهان را در آستانهٔ فروپاشی توصیف میکند، اما هنوز در جستوجوی نجات است.