روزی که مهسا امینی در سقز به خاک سپرده شد، شعاری تازه در جمعیت طنین انداخت: «زن، زندگی، آزادی». شعاری ساده که به سرعت به مرامنامه معترضان بدل شد و خیلی زود صدای خود را در قالب ترانه و موسیقی پیدا کرد.
صدای اعتراض
در جریان اعتراضهای ۱۴۰۱، موسیقی به شکلی خودجوش و بیواسطه به میدان آمد. ناهید صیامدوست، پژوهشگر موسیقی در دانشگاه ییل آمریکا، از لحظاتی میگوید که ناگهان کسی در میان جمع شروع به خواندن میکرد؛ ترانهای برآمده از دل، که دیگران بهسرعت با آن همراه میشدند و حلقهای مشترک از احساس و معنا میساختند.
این صداهای جمعی و تکخوانها، تنها پژواک عاطفی نبودند، بلکه بهگفتهی هامان وافری، خواننده پاپ-کلاسیک مقیم تهران و آنتورپ، توانستند مطالبات جامعه را ثبت کنند. حتی اگر بسیاری از این آثار بازخوانی یا ماندگار نشدند، حضورشان سندی از لحظه و نیرویی اثرگذار بود.
اما همین اثرگذاری، بُعد دیگری هم داشت. مزدک علینظری، روزنامهنگار فرهنگی در تهران، یادآور میشود که حکومت نیز پیام این ترانهها را دریافت و با شدت واکنش نشان داد. دستگیری شبانهی مهدی یراحی یا برخورد با توماج خواننده رپ، تنها نمونههایی بودند از تلاشی برای به وحشت انداختن هنرمندان و جلوگیری از انعکاس این صداها.
فصل اول: عصر ترانههای برانداز
از اواخر شهریور ۱۴۰۱، سرکوب خیابانی با شلیک و بازداشتهای خشن آغاز شد و این خشونت به زبان موسیقی هم راه یافت. به گفته هامان وافری، موسیقیها به سمت راک و رپ – پرتحرک و خشنتر – رفتند. نسل تازهای با اتکا به شبکههای اجتماعی تولیداتش را منتشر میکرد.
Your browser doesn’t support HTML5
«زن، زندگی، آزادی» در عصر ترانههای برانداز
این البته نخستین بار نبود که ترانه اعتراضی در ایران به خیابان راه یافت. در جنبش سبز ۱۳۸۸، بازخوانی ترانههایی چون «یار دبستانی من»، «آفتابکاران» و حتی «ای ایران» نشانهای از همبستگی معترضان شد.
ناهید صیامدوست در کتابش موسیقی متن انقلاب یادآوری میکند: «موسیقی یکی از نخستین قربانیان رسمی انقلاب بود.» مزدک علینظری هم از خاطره همخوانی «آفتابکاران» در استادیوم دوازده هزار نفری آزادی در دوم خرداد ۸۸ میگوید و آن را نشانهای از وقوع روزهای خونین میداند.
فصل دوم: سوء تفاهمی که ترانه شد
در مهر ۱۴۰۱، ترانهای بدون پشتوانه سازمانی اما برخاسته از دل جامعه، به صدای معترضان تبدیل شد؛ «برای» با صدای شروین. متن ترانه از ۳۱ دلنوشته کاربران شبکههای اجتماعی ساخته شد و درست به همین دلیل، بهقول رضا شوهانی – یکی از نویسندگان این دلنوشتهها – «غیرمتمرکز و مثل دنیای Blockchain (زنجیره بلوکی)» بود.
هامان وافری صدای شروین را «نه صدای اعتراضی کلاسیک بلکه صدای خلوت رنجدیده یک نسل» میخواند.
ناهید صیامدوست نیز معتقد است که رادیکالیسم «برای» در همین سادگی است: «زندگی تحمیلی به ایرانیان غیرمنطقی است و همین، آهنگ را رادیکال میکند.»
مزدک علینظری در قیاس با اعتراضهای آبان ۹۸ که ترانههای خونخواهانه و خشن داشت، «برای» را «خوششانسی» میداند: «آبان ۹۸ ترانهها همه از انتقام میگفتند.» به گفته او «برای» مانند ترمزی بود که تصویری انسانیتر و همدلانهتر از اعتراضها به دست داد.
فصل سوم: «از خودت خبر بیار»
جز جریان غیر متعارف و رسمی موسیقی، برخی چهرههای شناختهشده جریان اصلی موسیقی داخل ایران هم وارد میدان شدند. مهدی یراحی و مونا برزویی «سرود زن» را ساختند. آقای یراحی حتی «سرود زندگی» را در کنار ترانه و آهنگ «قفسبس» از شهیار قنبری کار کرد.
بابک صحرایی در حدود ۲۰ ترانه سرود که از تهران تا لسآنجلس خوانده شدند، از میان این ترانهها «خیابان» با صدای حسین به لحاظ ارایه گزارشی تصویری و شاعرانه از اتفاقهای اعتراضی ۱۴۰۱ در کارنامه این ترانهسرا و جریان اصلی موسیقی کار در خور توجهی است.
یغما گلرویی نیز ترانههای «چه میکنی» و «ناروزگار» را با صدای داریوش منتشر کرد.
از آغازگران موسیقی پاپ بعد از انقلاب هم قاسم افشار ترانه «ماه و بارون» را خواند و محمدرضا عیوضی ترانه «وطنم» را منتشر کرد.
با این حال، برخی آثار این جریان بحثبرانگیز شدند. ترانه «روسریتو دربیار» مهدی یراحی با کلام رستاک حلاج ابتدا واکنش سعید محمدی خواننده قدیمی ساکن لسآنجلس را بر انگیخت.
آقای محمدی گفت که این ترانه را چهار سال قبل از اعتراضها او خوانده و منتشر کرده است.
با این حال واکنشها به همینجا ختم نشد و کنشگران اجتماعی اجرای این ترانه در سالگرد اعتراضها را تقلیل مطالبات معترضان به یک نماد محدود دانستند.
ناهید صیامدوست تأکید میکند: «قضیه فقط روسری نبود، روسری نمادی از سرکوب همهجانبه بود.»
هامان وافری هم میگوید: «این ترانه فهرست بلند مطالبات را به یک مؤلفه تقلیل داد و حکومت با پروپاگاندا(تبلیغات) و بگیر و ببندهایی که پیرامون این ترانه راه انداخت ذهن جامعه را منحرف کرد.»
مزدک علینظری اما معتقد است در فضایی که نیروهای امنیتی همه جا نفوذ کردهاند و همه چیز را در کنترل دارند، مهدی یراحی با تولید این آثار در داخل ایران «کاری کارستان» کرده است.
فصل چهارم: ایدئولوژی سخت، واکنش نرم
حکومت هم در میدانی که «جنگ نرم» مینامد به تولید ترانههای تبلیغاتی پرداخت؛ حتی در قالب موسیقی رپ. اما این آثار چندان مورد استقبال قرار نگرفتند. روزنامه اصولگرای فرهیختگان سه ماه بعد از آغاز اعتراضها نوشت: این ترانهها «به هیچ وجه نتوانستند در فضای جامعه و مردم بچرخند و تاثیرگذار شوند.»
در کارهای رپ تولید شده، اگرچه فضا امروزیتر بود، اما در محتوا همان شعارزدگی انقلابی و مذهبی آمیخته با مضامین شهادتطلبی تکرار میشد.
حتی در یکی از برنامههای استعدادیابی، سازندگان به سوی استفاده از زنان محجبه همخوان و طراحی حرکاتی موزون برای آنها در کرای با عنوان «با عقلت فیلترش» کن که هشداری بود درباره فضای مجازی و سکوهایی که حکومت استفاده از آن ها را محدود یا ممنوع کرده و شهروندان با انواع و اقسام ترفندها خواهان دسترسی به این شبکهها هستند. ناهید صیامدوست معتقد است که حکومت در جاهایی مانند فضاهای برخط(آنلاین) خط قرمزهایش را جا به جا میکند اما در پایگاههای رسمی تا جایی که میتواند کوتاه نمیآید.
مزدک علینظری هم حکومت را در عرصه ایدئولوژی تهاجمیتر میداند و معتقد است که در عرصه آنچه «جنگ نرم» مینامد، رفتار حکومت با تبلیغاتی انگیزشی، واکنشی و تقلیدی بوده است.
او میگوید تولیدات تبلیغاتی گسترش یافته و تمرکز آن بهسوی کودکان و نوجوانان رفته است. مزدک علینظری هشدار میدهد، «شبکههای پویا و امید پر از کارهای پروپاگاندایی(تبلیغاتی) هستند؛ بچهها را با اسلحه و لباس نظامی نشان میدهند. و این خطرناک است.»
فصل آخر: گذشته چراغ راه آینده
سه سال پس از مهسا، جامعه از «لحظه مهسایی» فاصله گرفته اما تأثیر آن را در زندگی روزمره لمس میکند. جنبشی شبکهای و افقی که بهگفته هامان وافری ممکن است در آینده حتی دیگر به ترانه متکی نباشد.
هامان وافری خواننده آلبومهای «ماهیسیاه»، «تیغ و ترانه» است. او مستند «توقیف» را که به تأثیر سانسور بر خلاقیت هنری هنرمندان ایرانی میپردازد را در کارنامهاش دارد که برنده جایزه جشنواره «منهایم» شده است. آقای وافری درباره ترانه اعتراضی در عصر هوش مصنوعی میگوید، «شاید ترانه اعتراضی نقش ویژه خودش را در آینده نداشته باشد و جامعه به محتوای دیگری برای تهییج و گسترش جنبش برسد.»
*طراحی صدای این گزارش صوتی از شهرام ابراهیمی است.