لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
یکشنبه ۱۳ مهر ۱۴۰۴ تهران ۲۲:۵۷

ایوان کلیما، نویسندۀ محبوب چکی، در ۹۴سالگی درگذشت


ایوان کلیما، نویسنده سرشناس چکی که آثارش در ایران هم خوانندگان بسیار دارد، صبح شنبه ۱۲ مهر در ۹۴سالگی درگذشت.

خبر درگذشت او را پسرش میخال کلیما که خود روزنامه‌نگار است، اعلام کرد. کلیما بیش از بیست کتاب نوشت و آثارش به سی زبان ترجمه شد. محور اصلی آثار او روابط میان زنان و مردان بود. از مشهورترین آثارش می‌توان به «عاشقان یک‌شبه»، مجموعه داستان «صبح‌های شاد من» و رمان کوتاه «عشق و زباله» اشاره کرد.

با این حال نام او در ایران زمانی بر سر زبان‌ها افتاد که کتاب «روح پراگ» او در سال ۱۳۸۷ منتشر شد.

ایوان کلیما در زادگاهش چک در دهه ۱۹۶۰ به شهرت رسید، اما در دوران کمونیستی پس از سرکوب «بهار پراگ»، مانند بسیاری از نویسندگان مخالف رژیم وقت، ممنوع‌القلم شد و حتی مجبور شد به‌عنوان بهیار، رفتگر و پیک کار کند. اما پس از نوامبر ۱۹۸۹ توانست دوباره آزادانه بنویسد و منتشر کند.

ایوان کلیما در کنار میلان کوندرا و بوهومیل هرا بال از شناخته‌شده‌ترین نویسندگان چک در جهان به شمار می‌رود. او که شیفته آثار کارل چاپک (نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس اهل چکسلواکی و درگذشتۀ سال ۱۹۳۸) بود و چند کتاب درباره او نوشت، گفته بود: «ادبیات باید داستانی روایت کند تا برای خواننده جذاب باشد.»

او همچنین می‌گفت: «من عمدتاً برای لذت خود می‌نویسم، اما همزمان فکر می‌کنم باید دیگران را هم لذت‌مند کند.» کلیما عاشق قارچ‌چینی از جنگل و مجموعه‌دار کتاب‌ها و نقشه‌های قدیمی هم بود.

دوران کودکی و جنگ

ایوان کلیما ۱۴ سپتامبر ۱۹۳۱ در پراگ به‌دنیا آمد و نام اصلی‌اش ایوان کودرس بود.

تبار یهودی او تأثیر چشمگیری بر دوران نوجوانی‌اش گذاشت؛ سه‌ونیم سال را در اردوگاه کار اجباری ترزین سپری کرد. مادر و برادرش نیز از مرگ گریختند و پدرش که مهندس برق بود از جنگ جان سالم به‌در برد.

پس از جنگ، کلیما دبیرستان را به پایان رساند و در سال ۱۹۵۶ از دانشکده فلسفه دانشگاه کارل در پراگ در رشته زبان و ادبیات چک فارغ‌التحصیل شد. او از سه سال پیش از آن عضو حزب کمونیست بود.

کلیما کارش را به‌عنوان دبیر در یک مجله آغاز کرد و سپس تا آغاز دوران عادی‌سازی (پس از بهار پراگ) در نشریات ادبی فعالیت گسترده‌ای داشت. از اوایل دهه ۶۰ میلادی شروع به انتشار آثار داستانی کرد و کتاب‌هایی چون یک روز بی‌عیب، ساعت سکوت و عاشقان یک‌شبه میان خوانندگان محبوب شد.

او در چهارمین کنگره اتحادیه نویسندگان چکسلواکی در سال ۱۹۶۷ همراه با شماری از همکارانش کنترل حزب کمونیست بر فرهنگ و وجود سانسور را رد کرد و به همین دلیل از حزب اخراج شد.

تبعید و ممنوعیت انتشار

او در سال ۱۹۶۹ به ایالات متحده رفت و در دانشگاه میشیگان به‌عنوان استاد مدعو، ادبیات چک تدریس کرد. پس از بازگشت در سال ۱۹۷۰ از انجمن‌های مختلف و بار دیگر از حزب کمونیست اخراج شد و کتاب‌هایش از کتابخانه‌ها جمع‌آوری شد. در دوران عادی‌سازی ناچار بود به‌عنوان نقشه‌بردار، بهیار، رفتگر و پیک کار کند.

با وجود این، نوشتن را رها نکرد و آثارش را در قالب سامیزدات یا در خارج از کشور منتشر می‌کرد.

در داستان‌ها و رمان‌های دهه‌های ۷۰ و ۸۰ میلادی اغلب سرنوشت نویسنده‌ای را روایت می‌کرد که قدرت او را به حاشیه رانده و او با تکیه بر شأن انسانی در برابر بی‌عدالتی می‌ایستد. از این دوره می‌توان به رمان قاضی از سرِ بخشش، مجموعه داستان‌های صبح‌های شاد من، عشق‌های نخستین من و رمان کوتاه عشق و زباله اشاره کرد.

آثار او پس از انقلاب مخملی دوباره به کتابفروشی‌ها بازگشت.

آثار پس از ۱۹۸۹

پس از نوامبر ۱۹۸۹، کلیما کتاب‌هایی چون جزیره پادشاهان مرده، آخرین درجه محرمانگی و زندگینامه‌ای درباره کارل چاپک با عنوان «عصر بزرگ می‌خواهد جنایت‌های بزرگ هم داشته باشد» نوشت.

او در سال‌های ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ با خاطرات دو جلدی «قرن دیوانه من» توجه زیادی برانگیخت. افزون بر این، چند نمایشنامه، نمایشنامه رادیویی و کتاب کودک نوشت، از جمله ایده فیلم عروسکی مادربزرگ سایبرنتیک ساخته ایرژی ترنکا و داستان‌هایی برای بخش‌هایی از مجموعه کارتونی موشه (کرته‌چک). کلیما از ۱۹۹۰ تا ۱۹۹۳ رئیس مرکز چک انجمن بین‌المللی قلم بود.

زندگی شخصی

او در سال ۱۹۵۸ با همسرش هلنا، که به‌دلیل تبار یهودی بخشی از خانواده‌اش در دوران جنگ تحت آزار نازی‌ها قرار گرفته بود، ازدواج کرد. آن‌ها صاحب پسری به نام میخال – روزنامه‌نگار و مدیر رسانه‌ای، نماینده ویژه دولت در امور رسانه از مارس ۲۰۲۲ تا فوریه ۲۰۲۳ و اکنون رئیس هیئت‌امنای صندوق قربانیان هولوکاست – و دختری به نام هانا شدند.

XS
SM
MD
LG