خوانندهای در ۷۵ سالگی درگذشت که کمتر کسی یادی از او به خاطر داشت. «ابی لیتلز» هم به هوشمند عقیلی و ژاکلین پیوست تا مثلث مرگهای شهریوری خوانندگان در ۱۴۰۴ تکمیل شود.
غریب برای موسیقی
«ابی لیتلز» جلوه واقعی ترانهای بود که سال ۵۶ با ملودی سیاوش قمیشی و کلام مسعود قاسمی اجرا کرد. «غریبه» که با مطلع «خیلی غریب واسه من...» نامیده میشد.
ابی لیتلز در شرح این ماجرا میگوید که آهنگساز این کار را به چند خواننده دیگر هم داده بود تا اجرا کنند و در نهایت اجرای او را برای انتشار پسندید.
با این ترانه «ابی» که در آن سالها پسوند «لیتلز»ش کمرنگتر شده روی ریل برمیگردد اما فرصت کوتاه است، چون بادهای انقلاب وزیدن گرفته است.
جالب اینکه سیاوش قمیشی سال ۱۳۹۸ ترانه «منو ببخش» را با کلام رها اعتمادی و تنظیمی در محدوده پاپ بالاد منتشر کرد که ملودی آن شباهتهای زیادی به «غریبه» میبُرد.
ترانه «غریبه» و ماندگاریاش در حافظه ایرانیها با خواننده ترانه چنین نکرد، حتی آنها که ترانه را بازخوانی کردند کمتر نامی از خواننده اصلی ترانه آوردند.
اتفاقی مشابه که برای ترانه دیگری با صدای «ابی لیتلز» رخ داد.
«منصور» ستاره نوظهور موسیقی پاپ لسآنجلس در اواسط دهه ۷۰ چهارمین آلبوم خود را با نام یکی از ترانههای مشهور این خواننده «قایق کاغذی» با کلام افشین عظیمی و ملودی داوود افشاری منتشر کرد. در نسخه جدید، منوچهر چشمآذر تغییراتی داده بود و سوسن اکبرپور قسمتهایی را به ترانه اصلی که از هفت بند تجاوز نمیکرد، افزوده بود.
بیتلز کوچولوها
همه او را ابراهیم صدا میزدند، به توصیف آنهایی که او را در شرجیهای «متل قو» دیده بودند، «پسرکی بود پر شر و شور» که به همراه دوستانش امیر صهبایی، ممدول حشمتی، هوشنگ رزاقی و کوروش که درامر گروه بود، گروه «کوچولوها» یعنی «لیتلز» را درست کرده بودند.
در دوران اوج «رولینگ استونز و بیتلز» یک بازی کلامی نوآورانه و هوشمندانه با «بیتلها» آنها را «لیتلز» کرد و سر زبانها نشاند.
«ابی لیتلز» آن روزها کار معروف گروه «اَنیمالز» به نام «خانه آفتاب طالع» (House Of The Rising Sun) را بی کموکاست و مو به مو همچون خواننده گروه اریک بوردون بازخوانی کرده بود.
اواسط دهه ۴۰ تبوتاب گروهخوانی بود، ربلز، بلککتز، تکخالها، اعجوبهها و گلدن رینگ خوب کارشان گرفته بود. از راه رسیدگانی هم بودند مانند گروه «بیگ بویز» که با ترانه «در فکر تو بودم» گردوخاکی به پا کردند. راه گروه «لیتلز» و ابراهیم را مدیری به نام هوشنگ جلالی که سالها در آلمان زندگی کرده بود هموار کرد. در این زمان است که مسئله مدیر برای گروههای موسیقی و فعالیتهایی از این دست در موسیقی ایران پررنگتر میشود.
«ابی لیتلز» در ویدئویی که چند سال پیش منتشر کرد، میگوید، آقای جلالی با شرکت «ایران موزیک» قراردادی بست که بر آن اساس آنها یک موسیقی محلی قوچانی را که اسماعیل ستارزاده گرمارودی، از بخشیخوانهای موسیقی شمال خراسان، خوانده بود با تنظیم «توئیست اند شات» به همراه قطعات ششوهشت جدید و مهتاب روی ملودی آهنگ ایتالیایی معروف «تام تامرو» اجرا از «پپینو گالیاردی» با تنظیم هوشنگ رزاقی منتشر کردند.
با نزدیک شدن به اواخر دهه ۴۰، گروهخوانیها رو به افول میگذارند، گروه مطرح «تکخالها»کاری برای عرضه کردن ندارد، «ربلز» به فروپاشی میرسد و ماه عسل فرهاد و «بلککتز» هم با جدایی او از این گروه تمام میشود.
حالا برای گروه «لیتلز» که در آن سالها خودشان را پیرو سبک موسیقی «ریتم اند بلوز» معرفی میکنند، موقعیتی فراهم شده تا در کار تازه کارگردان نوپرداز سینما، «جلال مقدم» حضور داشته باشند.
جلال مقدم در فیلم «پنجره» برای فاصله گرفتن از لبخوانیهای متداول فیلمهای آن روزگار اجرای موسیقی با کلام را در قالبی باورپذیر در صحنههایی از این فیلم با حضور اعضای گروه «لیتلز» جا داد به همان ترتیبی که از حضور «سوسن» و «تاجیک» در این فیلم استفاده کرد، پای گروه موسیقی «لیتلز» و ستارهشان ابی را هم به صحنهای در این فیلم باز کرد.
دمیس روسس ایران
دهه پنجاه آغاز دوستی و رابطه صمیمی ابی با بیژن قادری نوازنده ارکستر سمفونیک تهران بود که بعدها در سالهای ابتدای انقلاب و دوران بلاتکلیفی موسیقی رهبری ارکستر سمفونیک را هم عهده دار شد.
ابی در ویدئویی که منتشر کرده، حضور آقای قادری را فصل دوم زندگی موسیقایی خودش و گروه «لیتلز» میداند.
در این زمان است که بیژن قادری، ابی را به آموختن نتخوانی و آگاهی از نواختن ساز تشویق میکند و تعدادی از نوازندگان سازهای بادی ارکستر سمفونیک را با خود به گروه میآورد.
این همکاریها مصادف میشود با برنامه استودیو یازده کاری از فرشید رمزی برنامهساز مبتکر و موفق آن سالها که پیشتر با واریته ششوهشت شناخته شده بود.
در استودیو یازده خوانندگان تازهکاری حضور دارند که انقلاب سرنوشتهای مختلفی را پیش رویشان گذاشت.
شهره، شهرام صولتی، طوفان، مهرداد کاظمی، پرویز خوشرزم و پرویز طاهری چهرههایی هستند که در این برنامه اجرا داشتند.
Your browser doesn’t support HTML5
ابی لیتلز خوانندهای که «غریبه» ماند
اینجاست که بیژن قادری تعدادی از کارهای خواننده سرشناس یونانی، دمیس روسس را با کلام فارسی که برخی سروده ترانه حسن لرنی بودند برای اجرا بازآفرینی کرد و به ابی داد، «آزرده» یکی از این ترانهها بود.
پرویز طاهری خوانندهای که در استودیو یازده حضور داشت و در سالهای پس از انقلاب به جرگه خوانندگان انقلابی پیوست، در گفتوگویی که سال ۹۶ با «تیویپلاس» داشت از «ابی لیتلز» و مهارت او در خواندن ترانههای دمیس روسس با «همان اوج و زیبایی» گفته بود.
آقای طاهری در این گفتوگو اشاره میکند به حضور دمیس روسس در ایران برای اجرای کنسرت و جمله این خواننده یونانی روی صحنه در تأیید «ابی لیتلز» که گفته بود: «وقتی شما خودتان دمیس روسس دارید چرا من را دعوت کردهاید.»
از دیدار «ابی لیتلز»، بیژن قادری و این خواننده نامدار عکسی به یادگار مانده و قول و قراری برای یک کار مشترک به نام «ستارهها» که با شعله کشیدن انقلاب ایران همه چیز متوقف میشود.
کنسرت ۵۸
تیرماه ۵۸ است، وضعیت موسیقی و خوانندگان نامشخص و پا در هواست. «ابی لیتلز» به همراه کامران نجفزاده ترانهسرا آستینها را بالا میزنند تا در شرایطی که انقلابیون قاطعانه میگویند زنان نباید بخوانند، کنسرتی مردانه با موازین انقلابی برگزار کنند.
ایدهشان این است که مردم موسیقی نیاز دارند و مدتهاست موسیقی در رادیو و تلویزیون هم تعطیل شده است.
کنسرت قرار میشود با حضور عارف، ابی، مازیار، دنی بنیادی و ژوزف با قیمت بلیط ۱۲۰۰ ریال در یکی از هتلهای تهران برگزار شود با وجود هراسی که بسیاری از هتلها از برگزاری برنامههایی این چنینی و هجوم مردان مسلح انقلابی داشتند.
خودشان نقل کرده اند که پس از عبور از هفت خوان رستم، نمیدانستند آیا قادر خواهند بود بدون هیچ گونه پیشآمدی خوانندگان را به روی صحنه ببرند.
شرط اول رهبران انقلابی رعایت اصول اسلامی است. اما هنگام گرفتن مجوز معاون دادستان به آنها میگوید، «ما به کنسرت احتیاج نداریم».
آنها پیش محسن رفیقدوست میروند، او در آن روزها مسئول روابط عمومی دادستانی انقلاب بود. آقای رفیقدوست ابتدا خیلی بسته با آنها برخورد میکند و میگوید، «کنسرت یعنی چه؟ در زمان اسلام کنسرت برگزار نمی شده، ولی جشن وجود داشته.» اما رفته رفته اسم کنسرت که کمرنگ میشود، میگوید، با «جشنی که موازین شرعی در آن رعایت شود مخالف نیست.»
همه چیز جفتوجور شده تا اولین کنسرت بعد از انقلاب روی صحنه برود که نهادی به نام «کمیته صنفی امام» تمام آنچه را که رشته بودند، پنبه میکند و رؤیای برگزاری این کنسرت در نطفه خاموش میشود.
«ابی لیتلز» آخرین تلاشش ناکام میماند، از پی انقلاب جنگ میآید و او را در ایران ماندگار میکند. بالاخره با پایان جنگ هشت ساله، او خود را به اروپا میرساند و به گفته خودش میبیند در اینجا خبری نیست.
پس راهی لسآنجلس میشود آنجا هم اتفاق تازهای برای او نمیافتد. شاید تنها کار متفاوت او در سالهای دور از ایران اجرای ترانهای به نام «خانه» است که خودش میگوید آن را یار غارش بیژن قادری برای فیلمی از استیون اسپیلبرگ ساخته است. ترانهای که با موتیفهای ایرانی به ویژه در قسمت سازهای کوبهای تجربه شنیداری متفاوتی است از خوانندهای که از شهرت به فراموشی رسید.