روابط تهران و مسکو در سالهای اخیر به یکی از پیچیدهترین و در عینحال بحثبرانگیزترین مناسبات ژئوپلیتیک منطقه تبدیل شده است. دو کشور در شرایطی به یکدیگر نزدیک شدهاند که هر دو با فشارهای فزایندهٔ غرب مواجهاند.
با این حال، این نزدیکی همواره با پرسشهایی بنیادین همراه بوده است: آیا روابط ایران و روسیه واقعاً «استراتژیک» است یا تنها نوعی همزیستی مصلحتی میان دو قدرت منزوی محسوب میشود؟
نیکول گرایوسکی، پژوهشگر اندیشکدهٔ کارنگی، در گفتوگو بار رادیوفردا تأکید میکند که این رابطه را باید «انعطافپذیر و در حال حرکت به سمت وابستگی متقابل» توصیف کرد.
بهباور او، پیوند تهران و مسکو بیش از آنکه مبتنی بر اتحاد ایدئولوژیک یا تعهد سیاسی باشد، ریشه در نیاز متقابل برای بقا دارد: از یکسو ایران از همکاری با روسیه در حوزههای امنیت سایبری، سرکوب داخلی و فناوریهای دفاعی بهرهمند شده و از سوی دیگر، روسیه از پهپادهای ایرانی در جنگ اوکراین سود برده است.
متن کامل این گفتوگو را میتوانید همین جا بشنوید یا در ادامه بخوانید.
Your browser doesn’t support HTML5
گرایوسکی: روسیه عامل انزوای ایران نیست، اما از آن سود میبرد
- روابط تهران و مسکو را چگونه توصیف میکنید؟ برخی آن را استراتژیک میخوانند، برخی آن را استفادهٔ یکی از دیگری میدانند. نظر شما چیست؟
من این رابطه را انعطافپذیر میدانم، اما آنها به سمت وابستگی متقابل حرکت میکنند. این تمایل وجود دارد که بگویند این یک اتحاد است یا یک مشارکت یا ازدواج مصلحتی. این لزوماً همیشه هنگام فکر کردن به رابطهٔ روسیه و ایران مفید نیست.
بهنظر من، یک چیز بسیار واضح این است که هر دو برای تقویت بخشهای خاصی از بقای رژیم خود به یکدیگر وابستهاند. ایران از رابطهٔ خود با روسیه در مورد دستگاه سرکوب داخلی، سانسور و اینترنت سود برده و روسیه در مورد پهپادها یا هواپیماهای بدون سرنشین در اوکراین از ایران سود برده است.
البته اگر به نیروی نظامی ایران نگاه کنید، بسیاری از سیستمهای آنها از روسیه میآید. بنابراین نوعی حس بقا وجود دارد که آنها را به هم پیوند میدهد. اما این یک اتحاد نیست. هیچکدام از طرفین به نمایندگی از یکدیگر نمیجنگند، اما وقتی صحبت از دفاع بلندمدت یا حتی مسائل داخلی میشود، شکافهای خاصی را در نیازهای یکدیگر پر میکنند.
- عوامل بسیار متفاوتی در اینجا وجود دارد. آیا فکر میکنید که آنها در این روابط برابر هستند؟
گفتن اینکه آنها برابر هستند، دشوار است؛ زیرا روسیه یک قدرت هستهای است. روسیه صنعت دفاعی بسیار توسعهیافتهتری دارد، قدرت اقتصادی بزرگتری نسبت به ایران دارد، اما این روابط گاهی اوقات نوعی نوسان داشته است.
من فکر میکنم پیش از جنگ اوکراین، این رابطه بهوضوح در برخی زمینهها نامتقارن بود و روسیه بسیار قویتر بود. از زمان جنگ اوکراین، این رابطه کمی برابرتر شده است. هنوز روسیه طرف غالب در اینجا است، اما نشان داده که روسیه نیز به ایران نیاز دارد. با این حال، گفتن اینکه آنها برابر هستند دشوار است. روسیه یک قدرت بزرگ است و ایران بیشتر یک قدرت منطقهای با جاهطلبیهای منطقهای است.
- پس از جنگ اوکراین، بهویژه بهایی که تهران هنگام دادن پهپادها به روسها پرداخت ــ پهپادهایی که روسیه امروز در خاک خود تولید میکند ــ برخی به این فکر میکنند که چرا اتفاق متقابل رخ نمیدهد؛ مثلاً این روابط به معنی تحویل سیستمهای دفاعی که ایران بسیار به آن نیاز دارد، نبوده است؛ مثلاً موضوع سامانهٔ دفاع موشکی اس–۴۰۰ یا مثلاً موضوع هواپیماهای سوخو ۳۵.
ارائهٔ پهپادها به روسیه برای جنگ در واقع خواستهٔ بزرگی برای ایران نبود. سالها بود که ایران میخواست صادرکنندهٔ فناوری پهپاد خود باشد. آنها پیش از جنگ، یک کارخانهٔ تولید پهپاد در تاجیکستان تأسیس کردند و همیشه در نمایشگاههای دفاعی روسیه حضور داشتند و سعی میکردند پیشرفتهای خود را در فناوری پهپاد برجسته کنند.
بنابراین برای آنها، این یک فرصت نیز بود. این کار هزینهٔ زیادی برای صنعت دفاعی ایران نداشت، زیرا در واقع قیمت بسیار خوبی برای پهپادها دریافت کردند. و آنها همچنین توانستند تغییرات اعمالشده توسط روسیه را دریافت کرده و پهپادها را اصلاح کنند.
بنابراین مشخص نبود که معامله با سوخو ۳۵ها یا حتی پدافند هوایی بیشتر، به قرارداد پهپادها مرتبط بوده باشد. افرادی سعی کردند آن را به آنجا ربط دهند، اما بهنظر من اینطور نبود.
فکر میکنم ایران میخواست از این فرصت استفاده کند، اما این لزوماً به این معنی نبود که روسها با آن موافقت کرده باشند. واقعاً نمیتوان گفت که ارتباط واضحی بین آنها وجود داشته است.
این موضوع بُعد دیگری از این رابطه را نادیده میگیرد و آن این است که روسیه در زمینهٔ انتقال دانش به ایران کمکهایی ارائه داده است؛ کمکهای علمی در مورد برخی از برنامههایی که آنها از قبل با آن دستوپنجه نرم میکردند. مثلاً برنامهٔ پرتابگر فضایی آنها یکی از این برنامهها بود. و ایالات متحده آنها را به ارائهٔ کمک به ایران متهم کرد؛ برنامهای که بالقوه میتواند به یک برنامهٔ موشک بالستیک قارهپیما تبدیل شود.
- آیا اینها عناصری از برنامهٔ فضایی است که در داخل ایران استفاده شده یا در طول پرتابهایی که از خاک روسیه انجام شده بود؟
اینها برنامههای داخلی ایران هستند. ایران دو برنامهٔ فضایی دارد: یکی از طریق سازمان فضایی ایران که غیرنظامی است و دیگری برنامهٔ فضایی نیروی هوافضای سپاه پاسداران.
نشانههایی وجود دارد که روسها بهطور بالقوه در مورد برنامهٔ نیروی هوافضای سپاه به ایران کمک کردهاند. این تاکنون فقط برای آزمایش پرتاب ماهوارهها استفاده شده است.
با این حال، بهدلیل شباهتهای فناوری در مورد موشکهای بالستیک قارهپیما و در واقع هر نوع موشک بالستیک، ایران میتوانست از آن درسهایی گرفته باشد و آن را در جای دیگری به کار ببرد. فکر نمیکنم نشانهٔ دقیقی وجود داشته باشد که فناوری روسی، یا حداقل انتقال فناوری روسی، در طول پرتابهای ایران به سمت اسرائیل به کار گرفته شده باشد.
با این حال، هنوز مشخص نیست که آیا روسها به ایران اجازه دادهاند که مثلاً از نسخهٔ نظامی گلوناس (ماهوارهٔ روسی مسیریابی) استفاده کند یا اینکه آیا در مورد هدفگیری، اطلاعاتی ارائه دادهاند یا خیر. ما در مورد این موضوع اطلاعی نداریم، اما این میتواند زمینهای باشد که آنها در طول جنگ ۱۲روزه در آن همکاری میکردند.
- آیا با توجه به روابط روسیه با اسرائیل، ممکن است که این نوع استفاده از دانش یا فناوری یا اطلاعات روسیه، یک خط قرمز باشد؟
این موضوع قابل بحث است. فکر میکنم ما نمیدانیم و بنابراین یک علامت سؤال بزرگ است. با این حال، ایران در گذشته از گلوناس برای برخی از پرتابهای موشکی خود استفاده کرده و فکر میکنم پس از حملات، شواهدی از این موضوع داشتیم.
بهنظر میرسید که ایرانیها و روسها در مورد عملکرد برخی از موشکهای خود علیه سیستمهای غربی، دادهها و دانش را به اشتراک میگذاشتند. بنابراین قطعاً بحثهایی در لایههای زیرین وجود دارد.
میزان آن مشخص نیست، اما رابطهٔ روسیه و اسرائیل نیز کاملاً تغییر کرده و اسرائیلیها از روسها و روابطشان با ایران بسیار ناراضی بودند. با این حال، روسیه هرگز نمیخواهد همراهی آشکارا فعال در جنگ ایران علیه اسرائیل باشد. من فکر میکنم این چیزی است که برای آنها خط قرمز بود. اما اگر در پشت صحنه باشد، به آنها اجازه میدهد که آن را انکار کنند.
- وقتی به صحنهٔ داخلی ایران نگاه میکنید، وضعیت را چگونه میبینید؟ بهویژه پس از بازگشت تحریمها با سازوکار ماشه و پس از اظهارات سرگئی لاوروف، وزیر خارجه، در مورد موضع ایران در طول مذاکرات و به نوعی انتقاد آشکار و تضعیف وزیر امور خارجهٔ سابق ایران. بهنظرتان مسکو در مورد سیاست داخلی ایران بهدنبال چیست؟
یک چیزی که فکر میکنم درک آن در مورد روسیه از نظر صحنهٔ داخلی ایران واقعاً مهم است، این است که چهرههایی مانند ظریف و برخی از بهاصطلاح اصلاحطلبان تمایل دارند از روسیه بهعنوان نوعی کشور مورد علاقهٔ خود برای سرزنش استفاده کنند. آنها لزوماً طرفدار روابط با روسیه نیستند. بنابراین، ظریف بهطور دورهای روایت خود را در مورد آنچه در طول مذاکرات هستهای ایران در سال ۲۰۱۵ اتفاق افتاد مطرح میکند و روسها را به فریبکاری متهم میکند.
بخشی از این تلاشی برای جلب توجه داخلی و تقویت موضع اوست، اما دلیل دیگر آن جلب توجه بینالمللی است. شکایت اصلی او از روسها این بود که آنها سعی داشتند معافیتها یا تضمینهای خاصی را در توافق هستهای ایران ایجاد کنند که منافع اقتصادی آنها در بوشهر را حفظ کند.
روسها همچنین سعی داشتند راهی پیدا کنند تا اطمینان حاصل شود که ایران مجبور نباشد هر شش ماه یا ۹۰ روز، همانطور که برخی کشورها طرفدار آن بودند، برجام را تمدید کند. بنابراین آنها در واقع مکانیسم ماشه را با همکاری فرانسویها و برخی نظرات ایالات متحده ایجاد کردند.
من لزوماً معتقد نیستم که روسها میخواستند مانع توافق هستهای ایران شوند. فکر میکنم بین تمایل به تضمین منافع اقتصادیـسیاسی و از بین بردن کامل توافق یا روند آن تفاوت وجود دارد و فکر نمیکنم روسها چنین کاری میکردند.
- بهنظر میرسد چیزی که ظریف سعی داشت القا کند این بود که روسها علاقهای به تبدیل شدن ایران به یک کشور عادی و معمولی در جامعهٔ بینالمللی ندارند.
این به یک معنا ارزیابی منصفانهای است. منظورم این است که روسها از انزوای ایران سود بردهاند، اما روسیه را نباید بهخاطر انزوای ایران سرزنش کرد.
ظریف فردی است که تمایل دارد وقتی صحبت از شکستهای ایران در طول سالها میشود، تقصیر را به گردن دیگران بیندازد. روسیه دلیل درگیر شدن ایران در جنگ سایه با اسرائیل نیست. روسیه را نباید بهخاطر فعالیتهای مخرب ایران یا برنامهٔ هستهای و پیشرفتهایش سرزنش کرد.
اما بله، روسیه از رفتار خاص ایران سود میبرد، و این قرابت طبیعی بین چهرههای شاخص سیاسی هر دو کشور، که نوعی جهانبینی خصمانه دارند، وجود دارد.
بنابراین هرچقدر هم که ظریف بخواهد تقصیر را از گردن سیستم در مورد وضعیت فعلیشان بردارد، در واقع این محصول شرایط داخلی ایران است که سالهاست وجود داشته و کمتر مربوط به امیال روسیه برای منزویتر کردن ایران است.
بیشتر در این باره: گفتوگو با راز زیمت؛ آیا اسرائیل باز هم به ایران حمله میکند؟